English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2774 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
premature U عمل پیشرس پیش از وقت عمل کردن گلوله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clues U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clue U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
precocious U پیشرس
first fruits U پیشرس
premature U پیشرس
peripheral U نورس پیشرس
dementia praecox U زوال عقل پیشرس
precociously U بطور زود رس ی پیشرس پیش از موعدطبیعی
miss U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing U تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
trend U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
fire ball U گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
frangible bullet U گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
ogive U ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
splinterproof U ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud U منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
launch U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
ball U گلوله کردن
bullet-proof U ضد گلوله کردن
clew U گلوله کردن
to round up U گلوله کردن
spots U مشاهده کردن گلوله ها
shoot U پرتاب کردن گلوله
discharge U خالی کردن گلوله
slugs U گلوله باران کردن
cannonade U گلوله باران کردن
slug U گلوله باران کردن
shell off U گلوله باران کردن
spot U مشاهده کردن گلوله ها
slugged U گلوله باران کردن
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
shoots U پرتاب کردن گلوله
bombing U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombard U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarded U بمباران کردن گلوله باران کردن
to wind up U کوک کردن اماده کردن گلوله
bombarding U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombards U بمباران کردن گلوله باران کردن
to roll a huge snowball U گلوله بزرگی از برف درست کردن
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
stabilization U برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
windage U حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
bombardments U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardment U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
stand-offs U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
ballistics of penetration U شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
water displacement U زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
hit U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
lead collision course U مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
pellet U گلوله
projectile U گلوله
line shot U گلوله در خط
rounds U گلوله ها
ball U گلوله
glomerule U گلوله رگ
fire ball U گلوله
clues U گلوله نخ
bullet گلوله
clue U گلوله نخ
shell proof U ضد گلوله
cartridges U گلوله
cartridge U گلوله
gunshots U گلوله
globe U گلوله
bullets U گلوله
gunshot U گلوله
shots U گلوله
round U گلوله
bullet-proof U ضد گلوله
cannon proof U ضد گلوله
shot U گلوله
roundest U گلوله
globes U گلوله
plumb U گلوله سربی
marble U گلوله شیشهای
blob U گلوله حباب
blobs U گلوله حباب
slugged U گلوله بی شکل
trajectory U مسیر گلوله
starshell U گلوله منور
gun shot U گلوله توپ
potshot U گلوله هوایی
slugs U گلوله بی شکل
gilding metal U روکش گلوله
plummeted U گلوله سربی
globus hystericus U گلوله هیستریایی
graupel U گلوله برف
rotating band U کمربند گلوله
shoot down U با گلوله کشتن
projectile flat U سکوی گلوله
slug U گلوله بی شکل
impacts U اصابت گلوله
trajectories U مسیر گلوله
trajectories U خط سیر گلوله
gun stone U گلوله توپ
impact U اصابت گلوله
shrapnel U گلوله ضد نفر
trajectory U خط سیر گلوله
shrapnel U گلوله نارنجکی
leads U شاقول گلوله
shell fragments U بسک گلوله
bombard U گلوله باران
bombarded U گلوله باران
bombarding U گلوله باران
shell fragments U قطعات گلوله
line of impact U خط اصابت گلوله
shafts U خدنگ گلوله
shaft U خدنگ گلوله
live round U گلوله جنگی
lost U گلوله ناپیدا
loading tray U سینی پر کن گلوله
lead U شاقول گلوله
smoke round U گلوله دودانگیز
number of rounds U تعداد گلوله ها
shilleilagh U گلوله شلیلاق
shell room U انبار گلوله
shrapnel U گلوله افشان
illuminating shell U گلوله منور
shrapnel U گلوله انفجاری
shell proof U ضد نفوذ گلوله
plumb bob U گلوله شاقول
piercing shell U گلوله ثاقب
illumination round U گلوله منور
ounce of lead U گلوله سربی
cannon ball U گلوله توپ
bombards U گلوله باران
shoots U برد گلوله
tracer shell U گلوله رسام
beehive U گلوله ضد نفر
fragments U بسک گلوله
beehives U گلوله ضد نفر
clew U گلوله نخ گره
buckshot U گلوله سربی
missile U گلوله موشک
center of burst U مرکزاصابت گلوله
missiles U گلوله موشک
snowballing U گلوله برف
snowballed U گلوله برف
snowball U گلوله برف
deliveries U پرتاب گلوله
sugarplum U گلوله نبات
ball U گلوله توپ
fragment U بسک گلوله
incendiary U گلوله اتش زا
snowballs U گلوله برف
fragmenting U بسک گلوله
conglobate U گلوله شدن
trial shot U گلوله ازمایشی
cease loading U گلوله را پرنکنید
cartouche U گلوله توپ
burst center U مرکز گلوله
bulletproof U ضد یا مانع گلوله
shells U گلوله توپ
cannon balls U گلوله توپ
blank catridge U گلوله سلام
blank cartridge U فشنگ بی گلوله
base spray U بسکهای ته گلوله
rotund U گلوله وار
base fuze U ماسوره ته گلوله
shelling U گلوله توپ
can , not observe U گلوله ناپیدا
bullet-proof U پاد گلوله
cartouch U گلوله توپ
ditto U گلوله در راه
canon ball U گلوله توپ
bombardment U گلوله باران
cannonball U گلوله توپ
cannon shot U گلوله توپ
bombardments U گلوله باران
cannon proof U ضد گلوله توپ
shell U گلوله توپ
ballistic trajectory U خط سیربالیستیکی گلوله
shoots U گلوله زدن
gunshot U زخم گلوله
marbles U گلوله شیشهای
gunshots U زخم گلوله
to toll up U گلوله شدن
smoke projectile U گلوله دودانگیز
bullets U گلوله فشنگ
bullets U گلوله تفنگ
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com